المقاله فی الباب ازدواج

هذا المطالب في امور الزداوج في باب عاشقيه در مراحل عمليه

به قلم: شيخ ابو علي عطاي "يعني چه" من مملكة اسلاميه

البخش الاول: العاشقيه
ان الازدواج امر ميمون، الذی محتاج بها هر پسری (وهکذا هر دختری)بالخصوص فی ايام الجوانی و هو مشتمل بر مراحل المختلف من جمله العاشقی و الخواستگاری و النامزدی و العقد و العروسيه و الطلاق. و الان بررسيه فی هذه القسمت فی البيرامون " النحوه العاشقی"
فی الموضوع النحوه العاشقيه، موجود نظرات المختلف بين العلماء الازدواج:

فی الطريق الاول: الجوان العلاف ميگردد، فی الخيان فی حال رأسه پايين و فکره فی هپروت و فی لحظه می آورد رأسه البالا و يعاشق بالاولين الدختر الذی يشاهده لا به يک دل بل به صد دل.
و العلماء يقولون به هذه الشيوه: " الروش الرندوم " يا " الروش الشانسيه ".

فی النوع الديگر: الفرد العاطل و الباطل می ايستد فی سر الکوچه و ينظر الی هر فرد الذی رد ميشه فی حال پکش سيگار و يتداوم اين کارالی الوقتی که هو يعاشق الی يک نفر بدتر من خودش.

نوع الديگر العاشقی موجود الذی هست کلاسش بالاتر و يستعمل فی الدانشگاه کثيراً.
فی هذا الطريق، الجوان يعاشق فی الزمان رد و البدل الجزوه و المباحثات الشبه العلميه، افزايد العشق، فی هذه الشيوه تا حد الجنونيه

نوع الجديد من العاشقی جاء به البازارنو هو العاشقی بوسيله الاينترنت و رخ ميدهد فی موقع الچت و قس علی هذا.
فی هذا الروش، الجوان يعاشق بالذی يتايپ (تايپ ميکند)، اللغات بالناز و العشوه فی حال لا يشاهد المعشوقه.
لاجرم الجوان بايد باشد المحتاط کثيراً فی هذا الروش چرا که الذی يتايپ با ناز و ادا، يمکن باشد فرد با سبيل به اين هوا...
و اما الگونه العاشقيه که رويم الی رويتان و الگلاب تحت الپايتان معروف بالعاشقيه الواقعيه و فی هذا الشيوه، الجوان يعاشق به هر کس که حاضر بالازدواج با او عشقاً عشقا.
فی هذا الطريق، الجوان العاشق الميميرد برای المعشوق خود فی چند ماه الاول.

اما الامان از يک سال بعد......



الجوان العاشق يقال الی المعشوقيه: الببند اون دهنتو، ميزنم تو سرت، الخاک فی رأسی که الاومدم خواستگاریانت. الالهی پام يشکست (ميشکست)و لا اومدم.

المعشوق تقال الی الهمسر خود: انا ديگر لا تحمل هذا الوضع. انا لا يسکن فی اللونه الموش که انت يقال بذالک المنزل. انا ميرم مسکن البابام.الجوان العاشق: انت غلط ميکنی . الپاتو قلم میکنم اگر تخرج فی هذا المنزل.

المعشوق: الحالا میبینی......

التتتتتتتتقققققققق....... .. (هذا الصوت الکثیره الباب که المعشوق رفت الی المنزل الباباش)

فی هذا الوقت الجوان العاشق البدبخت و البیچاره باید یطعم البهترین طعام فی الدوران المجردیه که النیمرو و الاملت باشد.
الچند روز بعد الجوان العاشق و البدبخت باید یکشد (بکشد) المنت بالطلا و الجواهر و الدسته گل فی المعشوق خود که تو رو خدا برگرد. انا المعذرت. انا الاشتباه. انا العصبانی.

القصه ما به سر رسید الکلاغه لا رسید الی المنزله.

البیچاره آقایون...................................

(
مع التغییرات الکثیره)

انا حالم به هم خورد از بس نتایپ العربیه .

فلا الزت الزیاد

من هنوزم یه عاشقم!عزیزم

We have born to live

We live to love

We love to suffer

We suffer to die.

کاروان زندگی ارام و با وفا می گذرد و جای پایش تاریخ زندگی افراد را می سازد.به یادگار نوشتم بماند برای دوران اینده ای که شاید تقدیر زمان ما را از هم جدا کند .این خود افکاری است بر وادی فراموشکاران

تو را دوست دارم تا زمانی که خون در رگهایم جولان میدهد و دلم بهانه تو را می گیرد

عزیزم :

گرچه جسم تو از من بسیار دور است اما قلب کوچک تو همواره با من است..........

عزیزم:

دوست بودن با تو برایم زیباست به زیبایی گل همیشه بهار

عزیزم:

دوستی زیباست و دوست داشتن قشنگ است ولی همه دوستیها سرانجامشان جدایی است پس بیا قدر یکدیگر بدانیم.

عزیزم:

باور کن در این لحظه انچنان سرشار از عشق هستم و اگر سینه ام را بفشارم قلبم از سینه خارج خواهد شد و تمام در و دیوار شهر با حروف طلایی خواهد نوشت:

دوستت دارم بی نهایت.باصداقت.تا قیامت

اره این واقعیه ............

روزها پشت سر هم می گذرند و انسانها می ایند و می روند چه بازی غریبی است روزگاری است غریب تر از انچه فکرش را بکنی .

عزیزان بعید است که همه عاشق شما شوند و نباید این انتظارو از همه داشت اما تو سعی کن عاشقه همه باشی و همه رو دوست داشته باشی ... زیرا این انتظار از تو می رود ...چرا که خدا هم اینچنین است عاشقه همه است...اما همه او را درک نمی کنند....

روزگار غریبی است....

عزیزم یه داستان می گم ببین تو جزء کدام گروه هستی....

شخص اول از خواب بلند میشه میره حیاط قدم بزنه زنبور نیشش می زنه میگه اگه من امروز از رختخواب بلند نشده بودم زنبور منو نیش نمی زد!

شخص دوم از خواب بلند میشه همین کارو میکنه و زنبور هم نیشش میزنه با خودش میگه ای خدا مگه من چه کار کرده بودم که باید این اتفاق به سرم میومد مگه من به کی بد کردم!!

شخص سوم از خواب بلند میشه بازم همین اتفاق به سرش میاد با خودش میگه درسته اتفاق بدی بود ولی منو در مورد زنبور اگاه تر کرد!!!

میبخشین زیاد توضیح نمیدم چون همونطور الدوس هاکسلی میگه از انجا که زندگی کوتاه و اطلاعات بی پایان است...مختصرسازی یک فن لازم است و کار مختصر ساز گرچه ذاتا بد است اما از نبودنش بهتر است!!!!فعلا خداحافظ همگیتون

 

 

خدایا تو!!!

 سه جمله ي زيبا : 1) اگر اولش به فکر آخرش نباشي آخرش به فکر اولش مي افتي 

 2) لذتي که در فراق هست در وصال نيست چون در فراق شوق وصال هست و در وصال بيم فراق

 3) آغاز کسي باش که پايان تو باشد

 

جمله اول به درد درست کردنه این وبلاگ می خوره برای همین دلیل  گفتم این سه جمله قشنگو به شما عزیزان تقدیم کنم خوب این که از این

همونطور که از اون بالای وبلاگ متوجه شدین من توی این وبلاگ از همه چیز صحبت میکنم از بحث عاشقانه بگیرین تا بحثهای خفن علمی از بحثهای خشک فلسفی بگیرین تا گپهای شیرین طنز البته این نیاز به کمکه شما عزیزان داره که می تونه به این وبلاگ غنا ببخشه .

گفتم عشق بذارین چند تا جمله در موردش بنویسم بعد ببینم نظر شما در مورد عقش یا به قولی عشق چیه؟

عشق فراموش کردن نيست بلکه بخشيدن است عشق گوش کردن نيست بلکه درك كردن است عشق ديدن نيست بلکه احساس کردن است عشق جا زدن و کنار کشيدن نيست بلکه صبر کردن و ادامه دادن است

 

این یه نظریه هست که از افراد منطقی و احساسی گرفته شده است.

یه نظریه دیگه در مورد عشق هست که افراد مجرم یا وکیل در مورد عشق میدن این نظریه میگه:

در دادگاه عشق … قسمم قلبم بود وكيلم دلم و حضار جمعي از عاشقان و دلسوختگان. قاضي نامم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن تو اعلام كرد و پس محكوم شدم به تنهايي و مرگ . كنار چوبه ي دار از من خواستند تا آخرين خواسته ام را بگويم و ومن گفتم به تو بگويند … دوستت دارم

 

یه نظریه هست که در مورد عشق در دوران دانشجوی میگه از نظریه های خیلی قدیمیه که بطور تجربی بارها و بارها ثابت شده این نظریه میگه:

دانشجو اگر عاشق شود بی پرده مشروط می شود چیزی شبیه حذف ترم با عشق ممکن می شود .

 

یه نظریه دیگه هست که مثه نظریه انیشتنه چون کسی نمیتونه اثباتش کنه مجبورین قبولش کنین این نظریه میگه:

عشق در لحظه اي پديد مي ايد و دوست داشتن در امتداد زمان و اين است اساسي ترين تفاوت عشق و دوست داشتن.

 

قانون چهارم نیوتن هم در مورده عشق میگه:

عشق در پسر ها هرگز از بين نمي رود، بلکه از دختري به دختر ديگر انتقال مي يابد!

 

ساندویچی ها پیتزای ها و رستوران داران عزیز هم دو تا نظریه جداگانه در مورد عشق ارایه کردن اولی میگه:

 هيچ عشقي صادقانه‌تر از عشق به غذا نيست

نظریه بعدی که خیلی مهمه میگه:

عشق مثل... ساندويچي كه 2 نفر از 2 طرف شروع ميكنن به خوردن، وقتي بهم ميرسند كه تموم شده

 

اینم یه بحث علمی در مورد عشق تا یه بحث علمی عشقی دیگه بدرود

 

 

شروع !!!

همه چیز یه روز شروع میشه امروز هم روزی هست که وبلاگ من شروع میشه