فال من در شب يلدا
سفیدی برف را برای روحت * سرخی انار را برای قلبت * شیرینی هنداونه را برای عشقت * و بلندی یلدا را برای زندگی قشنگت آرزومندم * دوستان عزیزشب یلدا مبارک **
غربت
ماه بالای سر آبادی است
اهل ابادی در خواب است
باغ همسایه چراغش روشن,
من چراغم خاموش.
ماه تابیده به بشقاب خیار.به لبه كوزه آب.
غوك ها می خوانند.
مرغ حق هم گاهی.
كوه نزدیك است،پشت افراها, سنجد ها.
و بیابان پیداست.
سنگ ها پیدا نیست, گلچهه ها پیدا نیست.
سایه ها یی از دور , مثل تنهایی آب , مثل آواز خدا پیداست.
نیمه شب بباید باشد.
دب اكبر آن است ,دو وجب بالاتراز بام.
آسمان آبی نیست , روز ابی بود.
یاد من باشد فردا , بروم باغ حسن گوجه و قیسی بخرم.
یاد من باشد فردا لب سلخ , طرحی از بز ها بردارم,
طرحی از جارو ها , سایه ها شان در آب .
یاد من باشد , هر چه پروانه كه می افتد در آب , زود از آب
درآورم
یاد من باشد فردا لب جوی, حوله ام را هم با چوبه بشویم.
یاد من باشد تنها هستم.
ماه بالای سر تنهایی است.
یکی بود یکی نبود ٬ در روزگاری دور مردی بود که همه ی زندگی اش را با عشق و محبت پشت سر گذاشته بود ، وقتی مُرد ، همه می گفتند به بهشت رفته است،ادم مهربانی مثل او حتماً به بهشت می رود هر چند بهشت برای این مرد چندان مهم نبود اما ، به هر حال به بهشت می رود .
روح مرد بر دو راهی بهشت و جهنم ایستاده بود ، دربان نگاهی به اسامی کرد و چون اسم مرد را در میان بهشتیان نیا فت او را به جهنم فرستاد ، زیرا جهنم هیچ نیازی به دعوت نامه یا کارت شنا سایی نداشت و بدین ترتیب مرد در جهنم مقیم گشت .
چند روز گذشت و ابلیس با ناراحتی و خشم به دروازه بهشت رفت و گریبان مسئول
مربوطه را گرفت وگفت :این کار شما تروریسم خالص است !
مسئول مربوطه با حیرت از شیطان دلیل خشم او را پرسید و شیطان با خشم گفت :
ان مرد را به دوزخ فرستاده اید و از وقتی او امده کار وزندگی ما را به هم زده .از وقتی که رسیده ،به حرف های دیگران گوش می دهد، در چشمهایشان نگاه می کند و به درد و دل شان می رسد و با عشق انان را می بوسد .حالا همه دارند که در دوزخ با هم گفتگو می کنند ، همدیگر را در اغوش می کشند و می بوسند ، اخه! دوزخ که جای این کارها نیست ! لطفا״ این مرد را پس بگیرید!
با چنان عشقی زندگی کن که حتی اگر بنا بر تصادف در دوزخ افتادی
،خود شیطان تو را به بهشت بازگرداند
سنگ دربرکه می اندازم و می پندارم
باهمین سنگ زدن
ماه به هم می ریزد
کی به انداختن سنگ پیاپی در آب
ماه را می شود از حافظه ی آب گرفت...!؟
شيشه عطر بهار لب ديوار شكست،
و هوا پر شد از بوي خدا،
همه جا آيت اوست
ديدنش آسان است،
سخت آنست نبيني او را...
چه مسلمان باشم، چه مسیحی
چه زرتشتی، چه کلیمی
همین که انسان باشم
همین که فرزند آدم باشم
کافی است تا
در آرام ترین خلوت تنهایی ام
صدایی آسمانی نجوا کند با من:
ای فرزند آدم.....
(ارسالی از رویای گلم از شمال)
من هنوزم یه عاشقم!عزیزم
We have born to live
We live to love
We love to suffer
We suffer to die.
کاروان زندگی ارام و با وفا می گذرد و جای پایش تاریخ زندگی افراد را می سازد.به یادگار نوشتم بماند برای دوران اینده ای که شاید تقدیر زمان ما را از هم جدا کند .این خود افکاری است بر وادی فراموشکاران
تو را دوست دارم تا زمانی که خون در رگهایم جولان میدهد و دلم بهانه تو را می گیرد
عزیزم :
گرچه جسم تو از من بسیار دور است اما قلب کوچک تو همواره با من است..........
عزیزم:
دوست بودن با تو برایم زیباست به زیبایی گل همیشه بهار
عزیزم:
دوستی زیباست و دوست داشتن قشنگ است ولی همه دوستیها سرانجامشان جدایی است پس بیا قدر یکدیگر بدانیم.
عزیزم:
باور کن در این لحظه انچنان سرشار از عشق هستم و اگر سینه ام را بفشارم قلبم از سینه خارج خواهد شد و تمام در و دیوار شهر با حروف طلایی خواهد نوشت:
دوستت دارم بی نهایت.باصداقت.تا قیامت
اره این واقعیه ............
عزیزان بعید است که همه عاشق شما شوند و نباید این انتظارو از همه داشت اما تو سعی کن عاشقه همه باشی و همه رو دوست داشته باشی ... زیرا این انتظار از تو می رود ...چرا که خدا هم اینچنین است عاشقه همه است...اما همه او را درک نمی کنند....
روزگار غریبی است....
عزیزم یه داستان می گم ببین تو جزء کدام گروه هستی....
شخص اول از خواب بلند میشه میره حیاط قدم بزنه زنبور نیشش می زنه میگه اگه من امروز از رختخواب بلند نشده بودم زنبور منو نیش نمی زد!
شخص دوم از خواب بلند میشه همین کارو میکنه و زنبور هم نیشش میزنه با خودش میگه ای خدا مگه من چه کار کرده بودم که باید این اتفاق به سرم میومد مگه من به کی بد کردم!!
شخص سوم از خواب بلند میشه بازم همین اتفاق به سرش میاد با خودش میگه درسته اتفاق بدی بود ولی منو در مورد زنبور اگاه تر کرد!!!
میبخشین زیاد توضیح نمیدم چون همونطور الدوس هاکسلی میگه از انجا که زندگی کوتاه و اطلاعات بی پایان است...مختصرسازی یک فن لازم است و کار مختصر ساز گرچه ذاتا بد است اما از نبودنش بهتر است!!!!فعلا خداحافظ همگیتون