سلام

باور کنید از اول سال می خواستم آپ کنم ولی فرصت نکردم یا اگه فرصت کردم حوصله آپ کردن رو نداشتم....در مجموع واسه همینه  که بیش از ۲۰ روز از آپ نکردنم می گذره دیگه چیزی به اتمام ماه فروردین نمونده.....خیلی کارها کردم توی این چند وقت و خیلی جا ها هم رفتم ....در ایام عید از ۶ فروردین تا ۱۱  با خانواده به تهران و کرج رفتیم ....و جاهای مختلفی رو بازدید کردیم مثه موزه حیات وحش دارآباد٬ شمیران٬ ...و یک روز هم کرج رفتیم و در راه چالوس وقتی به یک بریدگی رسیدیم٬از این مسیر تصمیم گرفتیم بالا بریم٬ دور کوه می پیچیدیم و بالا می رفتیم تا جای رسیدیم که روبه روی اون رودخانه و فضای سر سبز رو به پایین بود این مکان رو برای برپا کردن چادر و خوردن نهار انتخاب کردیم....جای خیلی قشنگی بود....سفر تهران ۸۹ خیلی جالب وخاطره انگیز بود ...روز سوم هم با عارف هم رشته ایم ورودی ۸۹ برق فردوسی که توی تهران زندگی می کنه ملاقات کردم با هم به منطقه شیان رفتیم...جای همگیتون خالی

۱۳ بدر هم سر تلمبه نزدیک دانشگاه رفتیم...فرداش ۱۴ فروردین هم بلیط برگشت به مشهد رو داشتم با بچه ها که دیگه داشتن به دانشگاه می اومدن همسفر شده بودیم...۱۵ فروردین به مشهد رسیدیم....تا الان از دانشگاه خارج نشدم چون نیازی ندارم ...توی دانشگاه مثه یه شهرک کوچک هست و خیلی از نیازها رو میشه تامین کرد...توی این چند وقت روی زبان و پروژه ام وقت گذاشتم ولی قضیه کتاب رو جدی نگرفتم ...حسش برای ادامه کار رو ندارم ولی باید شروع کنم که نیاز به یک انگیزه داره....انگیزه که نمی دونم چجوری باید پیداش کنم ...

تا درودی دیگر بدرود