آخرای بهمن هستیم!!!
خدایا شکرت که گذاشتی بنویسم
امروز از ساعت 3 4 بعد از ظهر برف شدید شروع به باریدن کرده، الان هم برف سنگینی جمع شده ....
توی عمرم این عمق از برف رو نزدیک خودم ندیده بودم...
محمد هم اتاقیم اینجا خوابیده و من هم کم کم می خوام برم بخوابم...
امروز روی مقاله ام کار کردم می خواهم تا سه شنبه نهاییش کنم و به سعید برای تصحیح بدهم....فردا باید
حساب آقای ابوتراب را بدهم و هم فلاش رو از رمضانی بگیرم!!!چون دستور صادر شده است (!)
فردا روز از نو روزی از نو
دو محمد و هادی پس از اینکه شام رو خوردیم تو برفا قدمی زدیم و فیلم اپوکالیپتو رو دیدم
می خوام گزارش روزانه خودمو اینجا بنویسم
موفق و سالم باشید...
فعلا ....
+ نوشته شده در شنبه سی ام بهمن ۱۳۸۹ ساعت 3:39 توسط احسان
|